loading...
حقایق اسلام
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَلْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد نَبِیِّهِ وَآلِهِ، وَسَلَّمَ
ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان استو درود خدا بر آقاى ما محمّد پیامبرش و بر آل او و سلام
تَسْلیماً، اَللّـهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضآئُکَ فى اَوْلِیآئِکَ، اَلَّذینَ
کاملى بر ایشان باد خدایا از آن توست ستایش بر آنچه جارى شد بدان قضا و قدر تو درباره بندگان مقربت آنان که
اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دینِکَ، اِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزیلَ ما عِنْدَکَ مِنَ النَّعیمِ
خالص گردانیدى آنان را براى خود و دین خود چون انتخاب کردى براى آنها آن نعمت
الْمُقیمِ، اَلَّذى لا زَوالَ لَهُ وَلاَ اضْمِحْلالَ، بَعْدَ اَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فى
شایان و پایدارى که نزد توست آن نعمتى که زوال و نابودى برایش نیست، (و این) پس از آنى (بود که) با آنها شرط کردى تا کناره گیرند
دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ، وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ،
از درجات (و ریاستهاى) این دنیاى پست و از زیب و زیورش و آنها نیز این شرط تو را پذیرفتند
وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفآءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ، وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِىَّ،
و تو نیز وفاى آنان را به این شرط دانستى و پذیرفتیشان و مقرّب درگاهشان کردى و مقرر داشتى از پیش براى ایشان نامى بلند
وَالثَّنآءَ الْجَلِىَّ، وَاَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلآئِکَتَکَ، وَکَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ، وَرَفَدْتَهُمْ
و ثنایى آشکار و فرو فرستادى برایشان فرشتگانت را و گرامى داشتى آنان را به وحى خود و یاریشان کردى
بِعِلْمِکَ،وَجَعَلْتَهُمُ الذَّریعَةَ اِلَیْکَ،وَالْوَسیلَةَ اِلى رِضْوانِکَ، فَبَعْضٌ اَسْکَنْتَهُ
به علم خود و قرارشان دادى واسطه درگاهت و وسیله اى بسوى خشنودیت پس برخى را
جَنَّتَکَ اِلى اَنْ اَخْرَجْتَهُ مِنْها،وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى فُلْکِکَ، وَنَجَّیْتَهُ وَمَنْ آمَنَ
در بهشت جا دادى تا آنگاه که از آن جا بیرونش آوردى و برخى را در کشتى خود سوار کردى و او و همراهانش
مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ، وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلیلاً، وَسَئَلَکَ لِسانَ
را که ایمان آورده بودند به مهر خود از هلاکت نجات دادى و برخى را براى خود خلیل گرفتى و او از تو درخواست کرد
صِدْق فِى الاْخِرینَ فَاَجَبْتَهُ، وَجَعَلْتَ ذلِکَ عَلِیّاً، وَبَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ
نام نیک را در امتهاى آینده و تو اجابت کردى و نام او را بلند گرداندى و با برخى از میان درخت
شَجَرَة تَکْلیماً، وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ اَخیهِ رِدْءاً وَوَزیراً، وَبَعْضٌ اَوْلَدْتَهُ مِنْ
بطور مخصوصى سخن گفتى و براى او برادرش رایاور و وزیر گردانیدى و برخى را
غَیْرِ اَب، وَآتَیْتَهُ الْبَیِّناتِ، وَاَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، وَکُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَریعَةً،
بدون پدر بوجود آوردى و نشانه هاى آشکارى به او دادى و به روح القدس (جبرئیل) یارى فرمودى و براى همه آنها دین و قانونى مقرر داشتى
وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَتَخَیَّرْتَ لَهُ اَوْصِیآءَ مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظ، مِنْ
و برایش طریقه و برنامه اى قرار دادى و اوصیایى براى او انتخاب کردى تا یکى پس از دیگرى نگهبان باشد از
مُدَّة اِلى مُدَّة، اِقامَةً لِدینِکَ، وَحُجَّةً عَلى عِبادِکَ، وَلِئَلاَّ یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ
زمانى تا زمانى تا برپا ماند دین تو و حجتى باشند بر بندگانت و تا زائل نگردد (دین) حق از
مَقَرِّهِ، وَیَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى اَهْلِهِ، وَلا یَقُولَ اَحَدٌ لَوْلا اَرْسَلْتَ اِلَیْنا رَسُولاً
جاى خود و تا پیروز نگردد باطل بر اهل حق و کسى نگوید چرا نفرستادى بسوى ما پیامبرى
مُنْذِراً، وَاَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِیاً، فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَذِلَّ وَنَخْزى،
که ما را بترساند و چرا بپا نداشتى پرچمى راهنما تا پیروى کنیم از آیات تو پیش از آن که خوار و رسوا گردیم
اِلى اَنِ انْتَهَیْتَ بِالاَْمْرِ اِلى حَبیبِکَ وَ نَجیبِکَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
تا این که رساندى کار را بدست حبیب خود و برگزیده ات (حضرت) محمّد صلى الله علیه و آله
فَکانَ کَمَا انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ، وَصَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ، وَاَفْضَلَ مَنِ
و او چنان بود که او را برگزیدى بزرگ آفریدگانت و برگزیده برگزیدگانت و برترین
اجْتَبَیْتَهُ، وَاَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ،قَدَّمْتَهُ عَلى اَنْبِیآئِکَ، وَبَعَثْتَهُ اِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ
انتخاب شدگانت و گرامى ترین معتمدین تو بود و او را بر پیمبرانت مقدّم داشتى و بسوى جن و انس از بندگانت مبعوث فرمودى
عِبادِکَ، وَاَوْطَاْتَهُ مَشارِقَکَ، وَمَغارِبَکَ، وَسَخَّرْتَ لَهُ الْبُراقَ، وَعَرَجْتَ بِهِ
و مشرقها و مغربهاى عالم را زیر پایش گذاردى و براق را مسخر او گرداندى و به آسمان خود
[بِرُوحِهِ] اِلى سَمآئِکَ،وَاَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما کانَ وَما یَکُونُ اِلَى انْقِضآءِ خَلْقِکَ،
او را بالا بردى و علم گذشته و آینده را تا هنگام پایان آفرینش به او سپردى
ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَحَفَفْتَهُ بِجَبْرَئیلَ وَمیکآئیلَ، وَ الْمُسَوِّمینَ مِنْ
آنگاه او را بوسیله ترس و رعب (در دل دشمنش) یارى کردى و گرداگردش جبرئیل و میکائیل و فرشتگان
مَلآئِکَتِکَ، وَ وَعَدْتَهُ اَنْ تُظْهِرَ دینَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ،
نشاندارت را واداشتى و به او وعده دادى که دینش را بر همه دینها پیروز گردانى اگرچه مشرکان نپسندند،
وَذلِکَ بَعْدَ اَنْ بَوَّئْتَهُ مُبَوَّءَ صِدْق مِنْ اَهْلِهِ،وَجَعَلْتَ لَهُ وَلَهُمْ اَوَّلَ بَیْت وُضِعَ
و این جریان پس از آنى بود که جایگیرش کردى در جایگاه راستى از خاندانش (براى حفظ دین) و قرار دادى براى او و خاندانش نخستین خانه اى
لِلنّاسِ، لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَهُدىً لِلْعالَمینَ، فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ، مَقامُ
را که براى مردم بنا شد که مکه است و مایه برکت و موجب راهنمایى جهانیان است و در آن نشانه هاى آشکارى است چون مقام
اِبْراهیمَ،وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً،وَقُلْتَ اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ
ابراهیم و هر که در آن درآید ایمن است، و فرمودى: «جز این نیست که خدا اراده فرموده تا دور کند از شما خاندان پلیدى را
اَهْلَ الْبَیْتِ، وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً، ثُمَّ جَعَلْتَ اَجْرَ مُحَمَّد صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ
و بخوبى شما را پاک گرداند» آنگاه مزد محمّد را که درودهاى تو بر او و آلش باد
مَوَدَّتَهُمْ فى کِتابِکَ، فَقُلْتَ قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى
در کتاب خود دوستى و مودّت ایشان قرار دادى و فرمودى: «بگو من از شما براى رسالت مزدى نخواهم جز دوستى
الْقُرْبى، وَقُلْتَ ما سَئَلْتُکُمْ مِنْ اَجْر فَهُوَ لَکُمْ، وَقُلْتَ ما اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ
خویشانم» و فرمودى: «آنچه مزد از شما خواستم آن هم بسود شماست» و فرمودى: «من از شما براى رسالت
اَجْر اِلاَّ مَنْ شآءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلى رَبِّهِ سَبیلاً، فَکانُوا هُمُ السَّبیلَ اِلَیْکَ،
مزدى نخواهم مگر کسى که بخواهد بسوى پروردگار خویش راهى پیش گیرد» و اینها بودند آن راه بسوى تو
وَالْمَسْلَکَ اِلى رِضْوانِکَ، فَلَمَّاانْقَضَتْ اَیّامُهُ، اَقامَ وَلِیَّهُ عَلِىَّ بْنَ اَبیطـالِب
و طریقه سلوک بسوى خشنودیت و چون روزگار آن حضرت سپرى شد برگماشت على بن ابى طالب را
صَلَواتُکَ عَلَیْهِما وَ آلِهِما هادِیاً، اِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَلِکُلِّ قَوْم هاد، فَقالَ
که درودهاى تو بر هر دوى آنها و بر آلشان باد براى راهنمایى زیرا که او بیم دهنده و راهنماى هر ملتى بود، و در برابر
وَالْمَلاَُ اَمامَهُ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللّـهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ
مردمى که نزدش حاضر بودند فرمود: هر که من مولا و سرپرست اویم على مولاى اوست خدایا دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که
عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَ قالَ مَنْ کُنْتُ اَنَا نَبِیُّهُ فَعَلِىٌّ
دشمنش باشد و یارى کن هر که یاریش کند و خوار کن هر که یاریش نکند، و فرمود: هر که من پیامبر او هستم على
اَمیرُهُ، وَقالَ اَنـَا وَعَلِىٌّ مِنْ شَجَرَة واحِدَة، وَسائِرُ النّاسِ مِنْ شَجَر شَتّى،
امیر و فرمانرواى اوست، و فرمود: من و على هر دو از یک درخت هستیم و سایر مردم از درختهاى متفرقى هستند،
وَاَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسى، فَقال لَهُ اَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ
و رتبه او را نسبت به خود چون رتبه هارون نسبت به موسى قرار داد و بدو فرمود: مقام تو در پیش من مانند مقام هارون است از
مُوسى،اِلاَّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى، وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِسآءِ الْعالَمینَ، وَاَحَلَّ لَهُ
موسى جز این که پیامبرى پس از من نیست و تزویج کرد به او دخترش بانوى زنان جهانیان را و حلال کرد براى او
مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ، وَسَدَّ الاَْبْوابَ اِلاَّ بابَهُ، ثُمَّ اَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکْمَتَهُ،
از مسجدش آنچه براى خود او حلال بود، و ببست درهاى مسجد را جز در خانه على را، سپس علم و حکمت خود را به او سپرد
فَقالَ اَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِىٌّ بابُها، فَمَنْ اَرادَ الْمَدینَةَ وَالْحِکْمَةَ،فَلْیَاْتِها مِنْ
و فرمود: من شهر علمم و على دَرِ آن شهر است پس هر که خواهد بدین شهر درآید و حکمت خواهد باید از
بابِها، ثُمَّ قالَ اَنْتَ اَخى وَوَصِیّى وَوارِثى، لَحْمُکَ مِنْ لَحْمى، وَدَمُکَ
دَرِ آن درآید، سپس فرمود: تویى برادر من و وصى من و وارث من گوشتت از گوشت من و خونت
مِنْ دَمى، وَسِلْمُکَ سِلْمى، وَحَرْبُکَ حَرْبى، وَالاِْیمانُ مُخالِطٌ لَحْمَکَ
از خون من است صلح تو صلح من و جنگ تو جنگ من است و ایمان با گوشت
وَدَمَکَ، کَما خالَطَ لَحْمى وَدَمى، وَاَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلیفَتى،
و خون تو آمیخته شده چنانچه با گوشت و خون من آمیخته و تو در فرداى محشر بر سر حوض (کوثر) جانشین منى
وَاَنْتَ تَقْضى دَیْنى، وَ تُنْجِزُ عِداتى، وَشیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُور، مُبْیَضَّةً
و تو مى پردازى قرض مرا و وفا مى کنى به وعده هاى من و شیعیانت بر منبرهایى از نور با روهاى (نورانى و) سفید
وُجُوهُهُمْ حَوْلى فِى الْجَنَّةِ، وَهُمْ جیرانى، وَلَوْلا اَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ
در بهشت اطراف منند و آنها همسایگان منند و اگر تو نبودى اى على مؤمنان پس از من
الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى، وَکانَ بَعْدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالِ، وَنُوراً مِنَ الْعَمى، وَ حَبْلَ
شناخته نمى شدند، و آن جناب پس از رسول خدا راهنماى گمراهى و روشنایى از کورى جهالت و رشته
اللهِ الْمَتینَ،وَصِراطَهُ الْمُسْتَقیمَ، لا یُسْبَقُ بِقَرابَة فى رَحِم، وَلا بِسابِقَة فى
محکم خدا و راه راست او بود، کسى پیشى نگرفت بر او در نزدیکى خویشاوندى به رسول خدا و نه از نظر سابقه در
دین، وَلا یُلْحَقُ فى مَنْقَبَة مِنْ مَناقِبِهِ، یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ
دین و نه کسى توانست در یکى از منقبتها به او برسد، همانند رسول خدا بود که درود خدا
عَلَیْهِما وَآلِهِما، وَیُقاتِلُ عَلَى التَّاْویلِ، وَ لا تَاْخُذُهُ فِى اللهِ لَوْمَةُ لآئِم، قَدْ
بر هر دوى ایشان باد و او بود که بر طبق تأویل و باطن قرآن مى جنگید و درباره خدا باکى از سرزنش ملامت کنندگان نداشت
وَتَرَ فیهِ صَنادیدَ الْعَرَبِ، وَقَتَلَ اَبْطالَهُمْ وَناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ، فَاَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ
در راه خدا خون بزرگان عرب را به خاک ریخت و دلاورانشان را بکشت و با گرگانشان درافتاد و همین سبب شد
اَحْقاداً بَدْرِیَّةً وَخَیْبَرِیَّةً وَحُنَیْنِیَّةً وَغَیْرَهُنَّ، فَاَضَبَّتْ عَلى عَداوَتِهِ، وَ
در دلهاى ایشان کینه ها بگذارد کینه هاى جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها پس دشمنى او را به دل گرفتند و
اَکَبَّتْ عَلى مُنابَذَتِهِ، حَتّى قَتَلَ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ، وَلَمّا
به جنگ و مخالفت با او برخاستند تا کشتار کرد با پیمان شکنان (طلحه و زبیر و همراهان) و زورگویان و از دین بیرون رفتگان (اصحاب نهروان) و چون
قَضى نَحْبَهُ، وَقَتَلَهُ اَشْقَى الاْخِرینَ یَتْبَعُ اَشْقَى الاَْوَّلینَ، لَمْ یُمْتَثَلْ اَمْرُ
درگذشت و شقى ترین مردم پسینیان که پیروى کرد از شقى ترین پیشینیان او را کشت امتثال نشد از دستور
رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فِى الْهادینَ بَعْدَ الْهادینَ، وَالاُْمَّةُ مُصِرَّةٌ
رسول خدا صلى الله علیه و آله که درباره راهنمایان دین یکى پس از دیگرى فرموده بود و امت پافشارى
عَلى مَقْتِهِ، مُجْتَمِعَةٌ عَلى قَطیعَةِ رَحِمِهِ، وَاِقْصآءِ وُلْدِهِ، اِلاَّ الْقَلیلَ مِمَّنْ
بر دشمنى آن حضرت کردند و گرد آمدند براى قطع رحم او و تبعید (و آواره) فرزندانش جز اندکى
وَفى لِرِعایَةِ الْحَقِّ فیهِمْ، فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَسُبِىَ مَنْ سُبِىَ، وَاُقْصِىَ مَنْ
از کسانى که وفا کردند در رعایت کردن حق در ایشان و در نتیجه جمعى کشته و گروهى اسیر و دسته اى از وطن
اُقْصِىَ،وَجَرَى الْقَضآءُ لَهُمْ بِما یُرْجى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، اِذْ کانَتِ الاَْرْضُ
آواره گشتند و قلم تقدیرو قضا طورى بر ایشان جارى شد که امید پاداش نیک در آن مى رود زیرا (کره) زمین
للهِِ یُورِثُها مَنْ یَشآءُ مِنْ عِبادِهِ، وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ، وَسُبْحانَ رَبِّنا اِنْ کانَ
از خداست و به هر که از بندگانش که بخواهد آن را ارث دهد و بدو واگذارد و سرانجام از آنِ پرهیزکاران است و منزه است پروردگار ما که حتماً
وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً، وَلَنْ یُخْلِفَ اللهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ، فَعَلَى
وعده پروردگارمان انجام شدنى است و خدا خلف وعده نمى کند واوست نیرومند فرزانه پس بر
الاَْطـائِبِ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد وَعَلِىٍّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِما وَ آلِهِما، فَلْیَبْکِ
پاکیزگان از خاندان محمّد و على درود خدا بر هر دو ایشان و آلشان باد باید گریه کنندگان
الْباکُونَ، وَاِیّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النّادِبُونَ، وَلِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّمُوعُ، وَلْیَصْرُخِ
بگریند و بر آنها باید زارى کنندگان زارى کنند و براى امثال آنها باید اشکها روان گردد و فریاد زنندگان
الصّارِخُونَ، وَ یَضِجَّ الضّآجُّونَ، وَیَعِجَّ الْعآجُّوَن، اَیْنَ الْحَسَنُ اَیْنَ
فریاد زنند و شیون کنندگان شیون کنند و خروش کنندگان خروش سر دهند کجاست حسن؟ و کجاست
الْحُسَیْنُ، اَیْنَ اَبْنآءُ الْحُسَیْنِ، صالِحٌ بَعْدَ صالِح، وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِق،
حسین؟ و کجایند فرزندان حسین؟ شایسته اى پس از شایسته دیگر و راستگویى پس از راستگوى دیگر
اَیْنَ السَّبیلُ بَعْدَ السَّبیلِ، اَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ، اَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَةُ،
کجاست آن راه حق پس از راه دیگر؟ کجایند برگزیدگان هر یک پس از دیگرى؟ کجایند خورشیدهاى تابان؟
اَیْنَ الاَْقْمارُ الْمُنیرَةُ، اَیْنَ الاَْنْجُمُ الزّاهِرَةُ، اَیْنَ اَعْلامُ الدّینِ وَ قَواعِدُ
کجایند ماههاى نور افشان؟ کجایند اختران فروزان؟ کجایند بزرگان دین و پایه هاى
الْعِلْمِ، اَیْنَ بَقِیَّةُ اللهِ الَّتى لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیـَةِ، اَیـْنَ الـْمُعَدُّ لِـقَطْعِ
دانش؟ کجاست بجا مانده خدا که بیرون از خاندان عترت راهنما نیست؟ کجاست آنکه آماده شده براى
دابِرِ الظَّلَمَةِ، اَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لاِِقـامَةِ الاَْمْتِ وَاْلعِوَجِ، اَیْنَ الْمُرْتَجى لاِِزالَةِ
ریشه کن ساختن ستمگران؟ کجاست آنکه چشم براهش هستند براى راست کردن نادرستیها و کجیها؟ کجاست آن مایه امید براى از بین بردن
الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ، اَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَرآئِضِ وَ السُّنَنِ، اَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ
ستم و تجاوز؟ کجاست آنکه ذخیره شده براى نو کردن فریضه ها و سنتهاى دین؟ کجاست آن کس که انتخاب گشته
لاِِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّریعَةِ، اَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لاِِحْیآءِ الْکِتابِ وَحُدُودِهِ، اَیْنَ
براى برگرداندن کیش و آیین؟ کجاست آن که آرزویش داریم براى زنده کردن قرآن و حدود آن؟ کجاست
مُحْیى مَعالِمِ الدّینِ وَ اَهْلِهِ، اَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ، اَیْنَ هادِمُ اَبْنِیَةِ
زنده کننده آثار دین و اهل دین؟ کجاست درهم شکننده شوکت زورگویان؟ کجاست ویران کننده بناهاى
الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ، اَیْنَ مُبیدُ اَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیانِ وَ الطُّغْیانِ، اَیْنَ
شرک و دو رویى؟ کجاست نابود کننده اهل فسق و گناه و طغیان؟ کجاست
حاصِدُ فُرُوعِ الْغَىِّ وَالشِّقاقِ، اَیْنَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ وَ الاَْهْوآءِ، اَیْنَ
آنکه شاخه هاى گمراهى و اختلاف را ببرد؟ کجاست محو کننده آثار کجروى و هوا و هوسها؟ کجاست
قاطِعُ حَبآئِلِ الْکِذْبِ وَالاِْفْتِرآءِ، اَیْنَ مُبیدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ، اَیْنَ مُسْتَاْصِلُ
پاره کننده دامهاى دروغ و بهتان؟ کجاست نابودکننده سرکشان و متمردان؟ کجاست ریشه کن کننده
اَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْلیلِ وَالاِْلْحادِ، اَیْنَ مُعِزُّ الاَْوْلِیآءِ وَمُذِلُّ الاَْعْدآءِ، اَیْنَ
ستیزه جویان و گمراهان و بى دینان؟ کجاست عزت بخش دوستان و خوار کننده دشمنان؟ کجاست
جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَى التَّقْوى، اَیْنَ بابُ اللهِ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى، اَیْنَ وَجْهُ اللهِ
گردآورنده سخنان بر پرهیزکارى؟ کجاست آن درگاه خداوند که از آن جا بسوى خدا روند؟ کجاست آن آیینه خدایى
الَّذى اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الاَْوْلِیآءُ، اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الاَْرْضِ وَالسَّمآءِ،
که بسویش توجه کنند اولیا؟ کجاست آن سبب خدایى که پیوست است میان زمین و آسمان؟
اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَةِ الْهُدى، اَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ
کجاست آن فرمانرواى روز فتح و پیروزى و برافرازنده پرچم هدایت و راهنمایى؟ کجاست گردآورنده شایستگى
وَالرِّضا، اَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الاَْنْبِیآءِ وَاَبْنآءِ الاَْنْبِیآءِ، اَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ
و خشنودى (حق)؟ کجاست خواهنده خون پیمبران و فرزندان پیمبران؟ کجاست خواهنده خون
الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلآءَ، اَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَافْتَرى، اَیْنَ
کشته کربلا؟ کجاست آن یارى شده و پیروزمند بر کسانى که بر او ستم کردند و دروغ بستند؟ کجاست
الْمُضْطَرُّ الَّذى یُجابُ اِذا دَعى، اَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى، اَیْنَ
آن درمانده اى که چون دعا کند به اجابت رسد؟ کجاست صدر مخلوقات عالم آن نیکوکار با تقوا؟ کجاست
ابْنُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى، وَ ابْنُ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى، وَابْنُ خَدیجَةَ الْغَرّآءِ، وَابْنُ
فرزند پیامبر برگزیده و فرزند على مرتضى و فرزند خدیجه روشن سیما و فرزند
فاطِمَةَ الْکُبْرى،بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى وَنَفْسى لَکَ الْوِقآءُ وَالْحِمى،یَا بْنَ السّادَةِ
فاطمه کبرى؟ پدر و مادرم بفدایت و خودم بلاگردان و سپر پیش روى تو باشم اى فرزند بزرگان
الْمُقَرَّبینَ، یَا بْنَ النُّجَبآءِ الاَْکْرَمینَ، یَا بْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِیّینَ، یَا بْنَ الْخِیَرَةِ
مقرّب درگاه حق اى فرزند نجیبان گرامى اى فرزند راهنمایان راه یافته اى فرزند نیکان
الْمُهَذَّبینَ، یَا بْنَ الْغَطارِفَةِ الاَْنْجَبینَ، یَا بْنَ الاَْطآئِبِ الْمُطَهَّرینَ، یَا بْنَ
پاکیزه اى فرزند گرامیان برگزیده اى فرزند پاکان پاکیزه اى فرزند
الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبینَ،یَا بْنَ الْقَماقِمَةِ الاَْکْرَمینَ، یَا بْنَ الْبُدُورِ الْمُنیرَةِ، یَا
جوانمردان پرجود برگزیده اى فرزند دریاهاى بخشش و عطاى گرامى اى فرزند ماههاى نور افشان اى فرزند
بْنَ السُّرُجِ الْمُضیئَةِ، یَا بْنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ، یَا بْنَ الاَْنْجُمِ الزّاهِرَةِ، یَا بْنَ
چراغهاى تابان اى فرزند ستارگان فروزان اى فرزند اختران درخشان اى فرزند
السُّبُلِ الْواضِحَةِ، یَا بْنَ الاَْعْلامِ الّلآئِحَةِ، یَا بْنَ الْعُلُومِ الْکامِلَةِ، یَا بْنَ
راههاى روشن اى فرزند نشانه هاى آشکار اى فرزند دانشهاى کامل اى فرزند
السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ، یَا بْنَ الْمَعالِمِ الْمَأثُورَةِ، یَا بْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ،
آیینهاى معروف و مشهور اى فرزند آثار و معالم رسیده (از خدا و انبیا) اى فرزند معجزات موجود
یَا بْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ، یَا بْنَ الصـِّراطِ الْمُسْتَقیمِ، یَا بْنَ النَّبَأِ الْعَظیمِ،
اى فرزند دلیلهاى آشکار اى فرزند راه مستقیم اى فرزند آن خبر بسیار بزرگ اى فرزند
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 18
  • بازدید کلی : 256
  • کدهای اختصاصی